محل سكونت عاد و خدایان آنها
از قرآن مىتوان استفاده كرد كه محل سكونت <عاد» در احقاف بوده است. خداى متعال فرموده است: <وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ».(1) احقاف جمع حقف، به معناى شن و ماسه است، و قرآن جاى آن را مشخص نكرده است،ولى مورّخان براین عقیدهاند كه مكان آنها بین یمن و عمان تا حضرموت و شِحر(2) بوده است.
قوم عاد شهرى را به نام <ارم»(3) بنا نهاد و این همان است كه در قرآن ازآن یاد شده است: <أَلَمْ تَرَ كَیْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إِرَمَ ذاتِ العِمادِ»(4).
باستانشناسان با حفارىهاى زیادى كه انجام دادهاند، براین اعتقادند كه ارم همان كوه <رُم» است كه در حد فاصل 25 میلى شرق خلیج عقبه واقع شده و در كنار این كوه آثارى از زمانهاى گذشته و دور یافت شده است. طبق نقل واقعهنگاران، قوم عاد سهنوع بت را به نامهاى صداء، صمود و هباء مىپرستیدند.(5)
مطالبى كه گذشت، اشارهاى گذرا و فشرده در باره عاد بود كه جهت ورود به بحث درمورد ماجراى حضرت هود(ع) بایسته مىنمود.
دعوت به حق
هود(ع) قوم خود را به پرستش خداى یگانه و ترك بتپرستى دعوت كرد؛ زیرا آن را تنها راه رهایى از عذاب قیامت مىدانست:
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(6)
و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. وى گفت: اى قوم، خدا را بپرستید و معبودى جز او ندارید، آیا پرهیزكار خواهید شد.
وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنِّى أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(7)
برادرت هود، پیامبر (عاد) را یاد كن كه قوم خود را در سرزمین احقاف ازكیفر خدا بیم داد و قبل و بعد از او نیز بیم دهندگانى بودهاند. او به قومش گفت: جز خدا را پرستش نكنید، چرا كه من از عذاب روز قیامت بر شما بیمناكم.
بهعلاوه، قوم عاد، بتها را شریكان خدا مىدانستند كه در پیشگاه وى از آنها شفاعت كنند و هود(ع) بدانها فرمود: <شما دروغ مىگویید، جز خداى یگانه كسى سزاوار پرستش نیست».
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(8)
و برادرشان هود را به سوى قوم (عاد) فرستادیم. وى گفت: اى قوم، خدا را پرستش نمایید و شما معبودى غیر از او ندارید [آنچه مىگویید] دروغ و ناصواب است.
این دعوت تا چه اندازه در قوم عاد مؤثر واقع شد؟ آنان هود(ع) را تحقیر كرده و او را بىمقدار شمردند و نسبت نادانى و سبك مغزى و دروغ به وى دادند، ولى هود(ع) با تأكید بر اینكه فرستاده خداى جهانیان است و جز خیرخواهى آنان منظورى ندارد،این نسبتهاى ناروا را از خود نفى كرد:
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراكَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الكاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلكِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ * اُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(9)
آن گروه از قوم او كه كفر ورزیدند بدو گفتند: تو به نظر ما فردى نادان و دروغگو هستى، او گفت: اى قوم، من نادان نیستم، بلكه فرستادهاى از سوى خداى جهانیانم. دستورات پروردگارم را به شما مىرسانم و برایتان فردى خیرخواه و درستكارم.
یادآورى نعمتهاى خدا
هود(ع) دعوت خویش را پى گرفت و با یادآورى نعمتهاى خدا براى قوم خود، سعى كرد آنها را قانع ساخته و به راه راست باز گرداند؛ از این رو فرمود: <آیا براى شما شگفتآور است كه خداوند شما را با زبان فردى از میان خودتان ارشاد و راهنمایى كند تا شما را از عاقبتِ نافرجامى كه در اثر گمراهىتان در انتظار شماست، برحذر دارد؟ آیا به یاد نمىآورید كه خداوند پس از قوم نوح كه در اثر گناهانشان به هلاكت رسیدند، شما را وارثان زمین قرارداد و به شما نیروى جسمى بخشید و حاكمیت و قدرت داد. شما باید خدا را بر این نعمت شكر و سپاس گفته و بدو ایمان آورید، نه كفر بورزید. پند و اندرز من به شما این است كه لطف خدا را در باره خویش یادآور شوید تا به سعادتِ دنیا و آخرت نائل گردید:
أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِیُنْذِرَكُمْ وَاذكُرُوا إِذ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَكُمْ فِى الخَلْقِ بَسْطَةً فَاذكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛(10)
آیا تعجب كردید كه رسالتى از سوى خدا توسط فردى از خودتان بر شما وارد شود، تا از عذاب خدا بیمتان دهد. به یاد آرید زمانى را كه خداوند شما را پس از قوم نوح جانشین روى زمین قرار داد و قدرت شما را افزایش داد، بنابراین نعمتهاى خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید.
ولى قوم هود خدا را به خاطر نعمتهاى وى سپاس نگفتند، بلكه در لذایذ مادى غوطهور شده و گرفتار تكبّر و خودبینى شدند، هود(ع) بدانها گفت: چرا براى مباهات و بیهودهگرى بر هر بلندى، بنایى سربه فلك كشیده ساخته و مانند كسانى كه مىخواهند همیشه زنده بمانند، كاخهایى در كمال شكوه و جلال بنا مىكنید و چون ستمگران بدرفتارى نموده و آنگاه كه خشمگین مىشوید، بر كسى رحم نمىكنید، همه این امور را چون مغروران با خشونت انجام مىدهید، از خدا بترسید و به دستورات او عمل كنید و از من كه براى هدایت شما آمدهام، اطاعت كنید. اى قوم از خدایى كه نعمتهاى فراوان، مانند فرزندان و احشام و باغها و نهرها به شما بخشیده، بپرهیزید و نعمتهاى او را با كفران و ناسپاسى و كبر و نخوت پاسخ ندهید؛ زیرا در این صورت عذاب خدا بر شما فرود خواهد آمد و شما را به هلاكت مىرساند:
أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ* وَتَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ * وَإِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبّارِینَ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ * وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(11)
آیا بر هر سرزمین بلندى كاخ بنا مىنهید تا به بازىهاى دنیوى سرگرم شوید و ساختمانهاى محكم مىسازید، به امید اینكه همیشه زنده بمایند و آنگاه كه به ظلم و بیداد مىپردازید، در كمال قساوت و خشم رفتار مىكنید. از خدا بترسید و مرا اطاعت كنید، از خدایى كه شما را به آنچه خود مىدانید، قدرت وقوت بخشید، بیم داشته باشید و برایتان احشام و فرزندان و باغها و چشمهساران عطا فرمود. من از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما بیمناكم.
مناقشه با بتپرستان
قبیله عاد تسلیم دعوت هود نشد و سران آن قبیله بر بتپرستى خود پافشارى كرده و خطاب به هود گفتند: تو برهانِ روشنى بر صحت آنچه ما را بدان فرامىخوانى نیاوردى، بنابراین ما دست از پرستش خدایان خود برنمىداریم و تو را راستگو نمىدانیم و تصوّر ما این است كه برخى از خدایان ما تو را آسیب رساندهاند، از این رو سخنان بیهوده بر زبان مىآورى.
هود، در پاسخ آنان گفت: به راستى و صداقتِ آنچه مىگویم خدا را گواه مىگیرم و شاهد باشید كه من از شرِّ كسى كه بدان پاى بندید، بیزارم. شما و خدایانتان همدست شوید و براى من توطئه كنید و اگر قادر هستید لحظهاى كیفرم را تأخیر نیندازید،من از توطئه شما ترس و واهمهاى ندارم؛ زیرا متكى به خدا هستم و امور من و شما و همه موجوداتِ زنده، به دست اوست و هر گونه بخواهد عمل مىكند، و كارهاى الهى به شیوه حق و عدالت جریان دارد. اگر از دعوتِ من سر برتافتید، این سرپیچى به زیان من نیست، چرا كه من آنچه را بدان مأمور بودم به شما ابلاغ كردم،خداوند مىتواند شما را به هلاكت رسانده و گروهى غیر از شما را روى كار آورد كه جایگزین شما در شهر و دیارتان باشند؛ زیرا پروردگار من بر هر چیزى قدرت و استیلا دارد:
قالُوا یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ وَما نَحْنُ بِتارِكِى آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِینَ * إنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىّءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ* مِنْ دُونِهِ فَكِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلىَ اللَّهِ رَبِّى وَرَبِّكُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ * فَإِنَ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْكُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّى قَوْماً غَیْرَكُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّى عَلى كُلِّ شَىءٍ حَفِیظٌ؛(12)
قوم هود گفتند: اى هود، تو دلیل و برهان براى ما نیاوردى و ما با گفته تو، دست از خدایانِ خود برنمىداریم و به تو نخواهیم گروید، برخى از خدایان ما تو را آسیب رساندهاند. وى گفت: خدا را گواه مىگیرم و شما نیز گواه باشید كه من از معبودهاى غیر خدا بیزارم. همه شما برایم توطئه كنید و مهلتم ندهید، من بر خداى خود و شما توكل كردم، خدایى كه هر موجودى در اختیار اوست، راه راست از آنِ خداوند است؛ اگر روگردان شوید، من آنچه را بدان مأمور بودم به شما رساندم و خداوند، دیگران را جایگزینِ شما خواهد گرداند، و زیانى هم به او نمىرسانید، پروردگارم بر هر چیزى قدرت دارد.
علاوه براین قوم عاد، هود(ع) را رنجیده خاطر كردند و با وجودِ دعوت و پند و اندرزهاى بسیار وى، دعوتش را رد كردند و دست از پرستش خدایانشان برنداشتند و به خدایى كه هود آنها را بدان فرا مىخواند، نگرویدند و او را به مبارزه طلبیدند تا تهدیدها و كیفرهایى را كه وعده داده بود، بر آنها وارد سازد این جا بود كه حضرت هود بدانان فرمود: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. در انتظار عذاب الهى باشید و من نیز در انتظار خواهم بود:
قالُوا أَجِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ ما كانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَكُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(13)
گفتند: آیا آمدهاى به ما بگویى خداى یگانه را بپرستیم و از آنچه پدرانمان مىپرستیدند دست برداریم!؟ اگر راست مىگویى عذابى را كه برما وعده كردى برما بفرست. هود گفت: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. آیا شما در یك سلسله نامهایى كه خود و پدرانتان نامگذارى كردید، با من بحث و مناقشه مىكنید؟ خداوند هیچ گونه قدرتى به آنها نداده، بنابراین منتظر عذاب الهى باشید و من نیز با شما در انتظار خواهم بود.
در این آیه كریمه نیز ملاحظه مىكنیم كه قوم هود به خاطر تقلید كوركورانه از پدرانشان، به بردگى روحى دچار گشته بودند كه آزادى فكر و اندیشه را از آنها سلب كرده بود، چنانكه قدرت استدلال هود را مىبینیم، زمانى كه خدایانِ آنها را اسمهاى بىمسما خواند و گفت بیش از اسم چیز دیگرى نیستند؛ در این بتها نشانى از خدایىگرى وجود نداشته و از قدرتى كه حتى خود را نگاهدارند، برخوردار نیستند.
دعوت به توبه
پس از آنكه هود(ع) قوم خود را هدایت و ارشاد نمود و آنها سربرتافتند، مدت سه سال باران از آنها قطع گردید و این خود هشدارى بود كه عذاب آنها نزدیك است. در همین فرصت نیز هود(ع) به پند و اندرز قوم خود مىپرداخت و بدانها مىگفت: از خداى خود بخواهید كه گناهان گذشته شما را بیامرزد و با توبه كردن به سوى او بازگردید، اگر شما این كار را انجام دهید، خداوند بارانِ پىدرپى برایتان خواهد فرستاد و نعمتهاى شما فراوان مىگردد، همان گونه كه بر قدرت و توان شما افزود. زنهار كه از دعوت من نافرمانى كنید و بر كفر و اعمال ناروا پافشارى و اصرار ورزید:
وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَیَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(14)
اى قوم، از خداى خویش آمرزش بخواهید و سپس به پیشگاه او توبه نمایید [در این صورت] بر شما باران رحمت فرو مىفرستد و قدرت شما را فزونى مىبخشد، و گردِ گناه نگردید.
رهایى مؤمنان و هلاكتِ كافران
پس از سه سال قطع باران بر قوم هود و پس از آنكه آنان رسالتِ پیامبر خود را انكار كرده و به كفر و سركشى خود ادامه دادند، فرمان خداوند تعلق گرفت كه بر آنها عذاب نازل شود و خداوند، هود(ع) و همراهان مؤمن او را از عذاب رهانید، و گنهكاران را به هلاكت رسانید:
وَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنّا وَنَجَّیْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِیظٍ؛(15)
و آنگاه كه فرمان ما صادر شد، هود و مؤمنین همراه وى را با لطف خویش نجات دادیم و آنها را از عذاب سخت رهانیدیم.
ولى قرآن چگونگى نجات هود(ع) را براى ما روشن نساخته است، برخى از مورخین مىگویند: نجات هود به این شكل بود كه وى پس از آنكه از پذیرش دعوت خود از ناحیه مردم مأیوس و ناامید گشت، از قوم خود كناره گرفت و به همراهى مؤمنانى كه با او بودند، رهسپار مكه شد و مدتى در آنجا زندگى كرد و سرانجام در همانجا از دنیا رفت و به خاك سپرده شد.(16)
خداى سبحان بادى بسیار شدید بر قوم عاد مسلط گرداند كه هفت شبانهروز پىدر پى برآنان وزیدن گرفت و همانگونه كه درخت نخل میان تهى از ریشه كنده مىشود، بدنهاى آنان از جا كنده شده و بر زمین كوبیده مىشد و بدین سان به هلاكت رسیدند و بدنهایشان قطعه قطعه گردید و همگى نابود شدند و یكى هم از آنان باقى نماند، به گونهاى كه فرداى آن روز جز خانههایشان چیزى دیده نمىشد. خداى متعال فرمود:
وَأَمّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ* سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَثَمانِیَةَ أَیّامٍ حُسُوماً فَتَرى القَوْمَ فِیها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ * فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ؛(17)
ولى عاد به وسیله بادى فوقالعاده شدید كه آن را مدت هفت شب و هشت روز پىدرپى برآنها مسلط گرداند، به هلاكت رسیدند. گویى آنها مدهوش بودند، مانند تنههاى نخل خشكى كه روى زمین افتد. آیا كسى را از آنها زنده مىیابى؟
و نیز فرمود:
وَفِى عادٍ إِذا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ * ما تَذَرُ مِنْ شَىءٍ أَتَت عَلَیْهِ إِلّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِیمِ؛(18)
و بر قوم عاد تند بادى هلاككننده فرستادیم، آن باد بر هر چه مىوزید، آن را چون استخوان پوسیده قرار مىداد.
1- احقاف، (46) آیه 21.
2- شِحر، منطقهاى است در ساحل اقیانوس هند از سمت یمن.
3- ابن خلدون در تاریخ خود مىگوید: شهرى به نام ارم وجود نداشته بلكه افسانه است، ولى ارمى كه در قرآن از آن یاد شده است <ارم ذات العماد» نام قبیلهاى است نه نام شهر.
4- فجر(89) آیات 6 - 7.
5- تاریخ طبرى، ج1.
6- اعراف(7) آیه 65.
7- احقاف(46) آیه 21.
8- هود(11) آیه 50.
9- اعراف(7) آیات 66 - 68.
10- اعراف(7) آیه 69.
11- شعراء(26) آیات 128 - 135.
12- هود(11) آیات 53 - 57.
13- اعراف (7) آیات 70 - 71.
14- هود(11) آیه 52.
15- هود(11) آیه 58.
16- به نقل از كتاب اخبار مكه نوشته ازرقى، ج1، ص30.
17- حاقه(69) آیات 6 - 8.
18- ذاریات(51) آیه 41.
از قرآن مىتوان استفاده كرد كه محل سكونت <عاد» در احقاف بوده است. خداى متعال فرموده است: <وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ».(1) احقاف جمع حقف، به معناى شن و ماسه است، و قرآن جاى آن را مشخص نكرده است،ولى مورّخان براین عقیدهاند كه مكان آنها بین یمن و عمان تا حضرموت و شِحر(2) بوده است.
قوم عاد شهرى را به نام <ارم»(3) بنا نهاد و این همان است كه در قرآن ازآن یاد شده است: <أَلَمْ تَرَ كَیْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إِرَمَ ذاتِ العِمادِ»(4).
باستانشناسان با حفارىهاى زیادى كه انجام دادهاند، براین اعتقادند كه ارم همان كوه <رُم» است كه در حد فاصل 25 میلى شرق خلیج عقبه واقع شده و در كنار این كوه آثارى از زمانهاى گذشته و دور یافت شده است. طبق نقل واقعهنگاران، قوم عاد سهنوع بت را به نامهاى صداء، صمود و هباء مىپرستیدند.(5)
مطالبى كه گذشت، اشارهاى گذرا و فشرده در باره عاد بود كه جهت ورود به بحث درمورد ماجراى حضرت هود(ع) بایسته مىنمود.
هود(ع) قوم خود را به پرستش خداى یگانه و ترك بتپرستى دعوت كرد؛ زیرا آن را تنها راه رهایى از عذاب قیامت مىدانست:
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(6)
و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. وى گفت: اى قوم، خدا را بپرستید و معبودى جز او ندارید، آیا پرهیزكار خواهید شد.
وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنِّى أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(7)
برادرت هود، پیامبر (عاد) را یاد كن كه قوم خود را در سرزمین احقاف ازكیفر خدا بیم داد و قبل و بعد از او نیز بیم دهندگانى بودهاند. او به قومش گفت: جز خدا را پرستش نكنید، چرا كه من از عذاب روز قیامت بر شما بیمناكم.
بهعلاوه، قوم عاد، بتها را شریكان خدا مىدانستند كه در پیشگاه وى از آنها شفاعت كنند و هود(ع) بدانها فرمود: <شما دروغ مىگویید، جز خداى یگانه كسى سزاوار پرستش نیست».
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(8)
و برادرشان هود را به سوى قوم (عاد) فرستادیم. وى گفت: اى قوم، خدا را پرستش نمایید و شما معبودى غیر از او ندارید [آنچه مىگویید] دروغ و ناصواب است.
این دعوت تا چه اندازه در قوم عاد مؤثر واقع شد؟ آنان هود(ع) را تحقیر كرده و او را بىمقدار شمردند و نسبت نادانى و سبك مغزى و دروغ به وى دادند، ولى هود(ع) با تأكید بر اینكه فرستاده خداى جهانیان است و جز خیرخواهى آنان منظورى ندارد،این نسبتهاى ناروا را از خود نفى كرد:
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراكَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الكاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلكِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ * اُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(9)
آن گروه از قوم او كه كفر ورزیدند بدو گفتند: تو به نظر ما فردى نادان و دروغگو هستى، او گفت: اى قوم، من نادان نیستم، بلكه فرستادهاى از سوى خداى جهانیانم. دستورات پروردگارم را به شما مىرسانم و برایتان فردى خیرخواه و درستكارم.
یادآورى نعمتهاى خدا
هود(ع) دعوت خویش را پى گرفت و با یادآورى نعمتهاى خدا براى قوم خود، سعى كرد آنها را قانع ساخته و به راه راست باز گرداند؛ از این رو فرمود: <آیا براى شما شگفتآور است كه خداوند شما را با زبان فردى از میان خودتان ارشاد و راهنمایى كند تا شما را از عاقبتِ نافرجامى كه در اثر گمراهىتان در انتظار شماست، برحذر دارد؟ آیا به یاد نمىآورید كه خداوند پس از قوم نوح كه در اثر گناهانشان به هلاكت رسیدند، شما را وارثان زمین قرارداد و به شما نیروى جسمى بخشید و حاكمیت و قدرت داد. شما باید خدا را بر این نعمت شكر و سپاس گفته و بدو ایمان آورید، نه كفر بورزید. پند و اندرز من به شما این است كه لطف خدا را در باره خویش یادآور شوید تا به سعادتِ دنیا و آخرت نائل گردید:
أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِیُنْذِرَكُمْ وَاذكُرُوا إِذ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَكُمْ فِى الخَلْقِ بَسْطَةً فَاذكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛(10)
آیا تعجب كردید كه رسالتى از سوى خدا توسط فردى از خودتان بر شما وارد شود، تا از عذاب خدا بیمتان دهد. به یاد آرید زمانى را كه خداوند شما را پس از قوم نوح جانشین روى زمین قرار داد و قدرت شما را افزایش داد، بنابراین نعمتهاى خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید.
ولى قوم هود خدا را به خاطر نعمتهاى وى سپاس نگفتند، بلكه در لذایذ مادى غوطهور شده و گرفتار تكبّر و خودبینى شدند، هود(ع) بدانها گفت: چرا براى مباهات و بیهودهگرى بر هر بلندى، بنایى سربه فلك كشیده ساخته و مانند كسانى كه مىخواهند همیشه زنده بمانند، كاخهایى در كمال شكوه و جلال بنا مىكنید و چون ستمگران بدرفتارى نموده و آنگاه كه خشمگین مىشوید، بر كسى رحم نمىكنید، همه این امور را چون مغروران با خشونت انجام مىدهید، از خدا بترسید و به دستورات او عمل كنید و از من كه براى هدایت شما آمدهام، اطاعت كنید. اى قوم از خدایى كه نعمتهاى فراوان، مانند فرزندان و احشام و باغها و نهرها به شما بخشیده، بپرهیزید و نعمتهاى او را با كفران و ناسپاسى و كبر و نخوت پاسخ ندهید؛ زیرا در این صورت عذاب خدا بر شما فرود خواهد آمد و شما را به هلاكت مىرساند:
أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ* وَتَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ * وَإِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبّارِینَ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ * وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(11)
آیا بر هر سرزمین بلندى كاخ بنا مىنهید تا به بازىهاى دنیوى سرگرم شوید و ساختمانهاى محكم مىسازید، به امید اینكه همیشه زنده بمایند و آنگاه كه به ظلم و بیداد مىپردازید، در كمال قساوت و خشم رفتار مىكنید. از خدا بترسید و مرا اطاعت كنید، از خدایى كه شما را به آنچه خود مىدانید، قدرت وقوت بخشید، بیم داشته باشید و برایتان احشام و فرزندان و باغها و چشمهساران عطا فرمود. من از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما بیمناكم.
مناقشه با بتپرستان
قبیله عاد تسلیم دعوت هود نشد و سران آن قبیله بر بتپرستى خود پافشارى كرده و خطاب به هود گفتند: تو برهانِ روشنى بر صحت آنچه ما را بدان فرامىخوانى نیاوردى، بنابراین ما دست از پرستش خدایان خود برنمىداریم و تو را راستگو نمىدانیم و تصوّر ما این است كه برخى از خدایان ما تو را آسیب رساندهاند، از این رو سخنان بیهوده بر زبان مىآورى.
هود، در پاسخ آنان گفت: به راستى و صداقتِ آنچه مىگویم خدا را گواه مىگیرم و شاهد باشید كه من از شرِّ كسى كه بدان پاى بندید، بیزارم. شما و خدایانتان همدست شوید و براى من توطئه كنید و اگر قادر هستید لحظهاى كیفرم را تأخیر نیندازید،من از توطئه شما ترس و واهمهاى ندارم؛ زیرا متكى به خدا هستم و امور من و شما و همه موجوداتِ زنده، به دست اوست و هر گونه بخواهد عمل مىكند، و كارهاى الهى به شیوه حق و عدالت جریان دارد. اگر از دعوتِ من سر برتافتید، این سرپیچى به زیان من نیست، چرا كه من آنچه را بدان مأمور بودم به شما ابلاغ كردم،خداوند مىتواند شما را به هلاكت رسانده و گروهى غیر از شما را روى كار آورد كه جایگزین شما در شهر و دیارتان باشند؛ زیرا پروردگار من بر هر چیزى قدرت و استیلا دارد:
قالُوا یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ وَما نَحْنُ بِتارِكِى آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِینَ * إنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىّءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ* مِنْ دُونِهِ فَكِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلىَ اللَّهِ رَبِّى وَرَبِّكُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ * فَإِنَ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْكُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّى قَوْماً غَیْرَكُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّى عَلى كُلِّ شَىءٍ حَفِیظٌ؛(12)
قوم هود گفتند: اى هود، تو دلیل و برهان براى ما نیاوردى و ما با گفته تو، دست از خدایانِ خود برنمىداریم و به تو نخواهیم گروید، برخى از خدایان ما تو را آسیب رساندهاند. وى گفت: خدا را گواه مىگیرم و شما نیز گواه باشید كه من از معبودهاى غیر خدا بیزارم. همه شما برایم توطئه كنید و مهلتم ندهید، من بر خداى خود و شما توكل كردم، خدایى كه هر موجودى در اختیار اوست، راه راست از آنِ خداوند است؛ اگر روگردان شوید، من آنچه را بدان مأمور بودم به شما رساندم و خداوند، دیگران را جایگزینِ شما خواهد گرداند، و زیانى هم به او نمىرسانید، پروردگارم بر هر چیزى قدرت دارد.
علاوه براین قوم عاد، هود(ع) را رنجیده خاطر كردند و با وجودِ دعوت و پند و اندرزهاى بسیار وى، دعوتش را رد كردند و دست از پرستش خدایانشان برنداشتند و به خدایى كه هود آنها را بدان فرا مىخواند، نگرویدند و او را به مبارزه طلبیدند تا تهدیدها و كیفرهایى را كه وعده داده بود، بر آنها وارد سازد این جا بود كه حضرت هود بدانان فرمود: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. در انتظار عذاب الهى باشید و من نیز در انتظار خواهم بود:
قالُوا أَجِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ ما كانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَكُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(13)
گفتند: آیا آمدهاى به ما بگویى خداى یگانه را بپرستیم و از آنچه پدرانمان مىپرستیدند دست برداریم!؟ اگر راست مىگویى عذابى را كه برما وعده كردى برما بفرست. هود گفت: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. آیا شما در یك سلسله نامهایى كه خود و پدرانتان نامگذارى كردید، با من بحث و مناقشه مىكنید؟ خداوند هیچ گونه قدرتى به آنها نداده، بنابراین منتظر عذاب الهى باشید و من نیز با شما در انتظار خواهم بود.
در این آیه كریمه نیز ملاحظه مىكنیم كه قوم هود به خاطر تقلید كوركورانه از پدرانشان، به بردگى روحى دچار گشته بودند كه آزادى فكر و اندیشه را از آنها سلب كرده بود، چنانكه قدرت استدلال هود را مىبینیم، زمانى كه خدایانِ آنها را اسمهاى بىمسما خواند و گفت بیش از اسم چیز دیگرى نیستند؛ در این بتها نشانى از خدایىگرى وجود نداشته و از قدرتى كه حتى خود را نگاهدارند، برخوردار نیستند.
دعوت به توبه
پس از آنكه هود(ع) قوم خود را هدایت و ارشاد نمود و آنها سربرتافتند، مدت سه سال باران از آنها قطع گردید و این خود هشدارى بود كه عذاب آنها نزدیك است. در همین فرصت نیز هود(ع) به پند و اندرز قوم خود مىپرداخت و بدانها مىگفت: از خداى خود بخواهید كه گناهان گذشته شما را بیامرزد و با توبه كردن به سوى او بازگردید، اگر شما این كار را انجام دهید، خداوند بارانِ پىدرپى برایتان خواهد فرستاد و نعمتهاى شما فراوان مىگردد، همان گونه كه بر قدرت و توان شما افزود. زنهار كه از دعوت من نافرمانى كنید و بر كفر و اعمال ناروا پافشارى و اصرار ورزید:
وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَیَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(14)
اى قوم، از خداى خویش آمرزش بخواهید و سپس به پیشگاه او توبه نمایید [در این صورت] بر شما باران رحمت فرو مىفرستد و قدرت شما را فزونى مىبخشد، و گردِ گناه نگردید.
رهایى مؤمنان و هلاكتِ كافران
پس از سه سال قطع باران بر قوم هود و پس از آنكه آنان رسالتِ پیامبر خود را انكار كرده و به كفر و سركشى خود ادامه دادند، فرمان خداوند تعلق گرفت كه بر آنها عذاب نازل شود و خداوند، هود(ع) و همراهان مؤمن او را از عذاب رهانید، و گنهكاران را به هلاكت رسانید:
وَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنّا وَنَجَّیْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِیظٍ؛(15)
و آنگاه كه فرمان ما صادر شد، هود و مؤمنین همراه وى را با لطف خویش نجات دادیم و آنها را از عذاب سخت رهانیدیم.
ولى قرآن چگونگى نجات هود(ع) را براى ما روشن نساخته است، برخى از مورخین مىگویند: نجات هود به این شكل بود كه وى پس از آنكه از پذیرش دعوت خود از ناحیه مردم مأیوس و ناامید گشت، از قوم خود كناره گرفت و به همراهى مؤمنانى كه با او بودند، رهسپار مكه شد و مدتى در آنجا زندگى كرد و سرانجام در همانجا از دنیا رفت و به خاك سپرده شد.(16)
خداى سبحان بادى بسیار شدید بر قوم عاد مسلط گرداند كه هفت شبانهروز پىدر پى برآنان وزیدن گرفت و همانگونه كه درخت نخل میان تهى از ریشه كنده مىشود، بدنهاى آنان از جا كنده شده و بر زمین كوبیده مىشد و بدین سان به هلاكت رسیدند و بدنهایشان قطعه قطعه گردید و همگى نابود شدند و یكى هم از آنان باقى نماند، به گونهاى كه فرداى آن روز جز خانههایشان چیزى دیده نمىشد. خداى متعال فرمود:
وَأَمّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ* سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَثَمانِیَةَ أَیّامٍ حُسُوماً فَتَرى القَوْمَ فِیها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ * فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ؛(17)
ولى عاد به وسیله بادى فوقالعاده شدید كه آن را مدت هفت شب و هشت روز پىدرپى برآنها مسلط گرداند، به هلاكت رسیدند. گویى آنها مدهوش بودند، مانند تنههاى نخل خشكى كه روى زمین افتد. آیا كسى را از آنها زنده مىیابى؟
و نیز فرمود:
وَفِى عادٍ إِذا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ * ما تَذَرُ مِنْ شَىءٍ أَتَت عَلَیْهِ إِلّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِیمِ؛(18)
و بر قوم عاد تند بادى هلاككننده فرستادیم، آن باد بر هر چه مىوزید، آن را چون استخوان پوسیده قرار مىداد.
1- احقاف، (46) آیه 21.
2- شِحر، منطقهاى است در ساحل اقیانوس هند از سمت یمن.
3- ابن خلدون در تاریخ خود مىگوید: شهرى به نام ارم وجود نداشته بلكه افسانه است، ولى ارمى كه در قرآن از آن یاد شده است <ارم ذات العماد» نام قبیلهاى است نه نام شهر.
4- فجر(89) آیات 6 - 7.
5- تاریخ طبرى، ج1.
6- اعراف(7) آیه 65.
7- احقاف(46) آیه 21.
8- هود(11) آیه 50.
9- اعراف(7) آیات 66 - 68.
10- اعراف(7) آیه 69.
11- شعراء(26) آیات 128 - 135.
12- هود(11) آیات 53 - 57.
13- اعراف (7) آیات 70 - 71.
14- هود(11) آیه 52.
15- هود(11) آیه 58.
16- به نقل از كتاب اخبار مكه نوشته ازرقى، ج1، ص30.
17- حاقه(69) آیات 6 - 8.
18- ذاریات(51) آیه 41.
0 دیدگاه:
ارسال یک نظر