يك قصه بيش نيست غم عشق و وين عجب
كــز هر زبان كه ميشنـوم نامكـرر است
افراد بالغ در ارتباط برقرار كردن با ديگران داراي تفاوتهايي هستند كه ريشه در كودكي آنها دارد، بدين مفهوم كه اگر پدر يا مادر با كودك ارتباط نزديك و دوستانه داشته باشند در مقابل كودك هم همين رفتار را با آنها خواهد داشت، حال اگر پدر و مادر به كودك توجه لازم را نكنند در اينصورت در كودك دو رفتار شكل ميگيرد :
يكي آنكه دچار اضطراب و سردرگمي ميشود و نارضايتي خود را مستقيم يا غيرمستقيم به خانواده نشان ميدهد و يا اينكه كودك از خانواده خود دوري ميكند (كه اين طرز رفتار در شخصيت كودك رسوخ ميكند و در بزرگسالي خود را نشان ميدهد كه در اين صورت با چهار شخصيت مواجه خواهيم بود).
* بالغيني كه برخوردار از امنيت اند :
- توانايي ارتباط برقرار كردن و صميمي گشتن با ديگران را دارند.
- براي حريم شخصي خود و شريك زندگي خود احترام قائل هستند.
- براي ديگران احترام زيادي قائل هستند.
- هنگامي كه به كمك احتياج دارند از ديگران طلب ياري ميكنند.
- در تعامل با ديگران مثبت، خوشبين، سازنده و سخاوتمند هستند.
- خلاق و روشنفكر بوده و از مرگ نميهراسند.
* بالغين دوري كننده :
- رابطه آنها از لحاظ فيزيكي و احساسي غير صميمي ميباشد.
- به ديگران توجه ندارند و خودخواه به نظر ميرسند.
- تعاملات اجتماعي را خسته كننده ميدانند و از مرگ بيمناكند.
- نسبت به شريك زندگي خود بيمسئوليت و بياعتنا هستند.
- قادر به برقرار كردن رابطه صميمي با ديگران نميباشند.
* بالغين مضطرب و دو شخصيتي :
- رابطه آنها با ديگران غير قابل پيشبيني است.
- آنها همواره ميانديشند كه شريك زندگيشان آنها را دوست ندارد.
- احساس ناامني در روابط صميمانه دارند.
- مرتباً ديگران را سرزنش ميكنند و هرگاه به خواسته خود نرسند، كج خلقي ميكنند
- سفره دل خود را نزد هركسي باز ميكنند و از ديگران نيز چنين انتظاري دارند.
- غرق در ارتباط شخصي خود ميباشند، حسود و غيرقابل اطمينان بوده واز مرگ ميهراسند.
* بالغين درهم ريخته :
- سو رفتار، بيتوجهي، عدم امنيت و تنش فراوان در خانواده اين گونه افراد برقرار است
- اينگونه افراد مانند كودكيشان زندگي آشفته و پر هرج و مرجي دارند.
- خشم انفجارگونهاي دارند.
- فاقد هرگونه همدلي، شفقت و دلسوزي نسبت به همسر خود هستند.
- آنها نياز مبرمي به يك رابطه مطمئن و مصون داشته، اما آنقدر به شريك خود اعتماد ندارند كه اين رابطه را برايشان پديد آورد.
آري، در اكثر موارد تا جايي كه با اطمينان ميتوان گفت عشق نقش خود را به عنوان والايشدهنده وجود تا سن بلوغ آغاز نميكند يعني در سني كه بلوغ جسمي و رواني افراد نسبتاً در سطحي بالا قرار دارد.
بنابراين وظيفه والايشدهندگي بلوغ عاطفي فرد را مخصوصاً در ضمن دورهاي ظريف از زندگي ميپذيرد. پس در آماده سازي مسيرهايي كه زندگي عاطفي فرد بالغ طي خواهد كرد، اثر نافذي ميگذارد.
نام نویسنده :ندا آسیم - کارشناس پرستاری
forum.iranblog.com
كــز هر زبان كه ميشنـوم نامكـرر است
افراد بالغ در ارتباط برقرار كردن با ديگران داراي تفاوتهايي هستند كه ريشه در كودكي آنها دارد، بدين مفهوم كه اگر پدر يا مادر با كودك ارتباط نزديك و دوستانه داشته باشند در مقابل كودك هم همين رفتار را با آنها خواهد داشت، حال اگر پدر و مادر به كودك توجه لازم را نكنند در اينصورت در كودك دو رفتار شكل ميگيرد :
يكي آنكه دچار اضطراب و سردرگمي ميشود و نارضايتي خود را مستقيم يا غيرمستقيم به خانواده نشان ميدهد و يا اينكه كودك از خانواده خود دوري ميكند (كه اين طرز رفتار در شخصيت كودك رسوخ ميكند و در بزرگسالي خود را نشان ميدهد كه در اين صورت با چهار شخصيت مواجه خواهيم بود).
* بالغيني كه برخوردار از امنيت اند :
- توانايي ارتباط برقرار كردن و صميمي گشتن با ديگران را دارند.
- براي حريم شخصي خود و شريك زندگي خود احترام قائل هستند.
- براي ديگران احترام زيادي قائل هستند.
- هنگامي كه به كمك احتياج دارند از ديگران طلب ياري ميكنند.
- در تعامل با ديگران مثبت، خوشبين، سازنده و سخاوتمند هستند.
- خلاق و روشنفكر بوده و از مرگ نميهراسند.
* بالغين دوري كننده :
- رابطه آنها از لحاظ فيزيكي و احساسي غير صميمي ميباشد.
- به ديگران توجه ندارند و خودخواه به نظر ميرسند.
- تعاملات اجتماعي را خسته كننده ميدانند و از مرگ بيمناكند.
- نسبت به شريك زندگي خود بيمسئوليت و بياعتنا هستند.
- قادر به برقرار كردن رابطه صميمي با ديگران نميباشند.
* بالغين مضطرب و دو شخصيتي :
- رابطه آنها با ديگران غير قابل پيشبيني است.
- آنها همواره ميانديشند كه شريك زندگيشان آنها را دوست ندارد.
- احساس ناامني در روابط صميمانه دارند.
- مرتباً ديگران را سرزنش ميكنند و هرگاه به خواسته خود نرسند، كج خلقي ميكنند
- سفره دل خود را نزد هركسي باز ميكنند و از ديگران نيز چنين انتظاري دارند.
- غرق در ارتباط شخصي خود ميباشند، حسود و غيرقابل اطمينان بوده واز مرگ ميهراسند.
* بالغين درهم ريخته :
- سو رفتار، بيتوجهي، عدم امنيت و تنش فراوان در خانواده اين گونه افراد برقرار است
- اينگونه افراد مانند كودكيشان زندگي آشفته و پر هرج و مرجي دارند.
- خشم انفجارگونهاي دارند.
- فاقد هرگونه همدلي، شفقت و دلسوزي نسبت به همسر خود هستند.
- آنها نياز مبرمي به يك رابطه مطمئن و مصون داشته، اما آنقدر به شريك خود اعتماد ندارند كه اين رابطه را برايشان پديد آورد.
آري، در اكثر موارد تا جايي كه با اطمينان ميتوان گفت عشق نقش خود را به عنوان والايشدهنده وجود تا سن بلوغ آغاز نميكند يعني در سني كه بلوغ جسمي و رواني افراد نسبتاً در سطحي بالا قرار دارد.
بنابراين وظيفه والايشدهندگي بلوغ عاطفي فرد را مخصوصاً در ضمن دورهاي ظريف از زندگي ميپذيرد. پس در آماده سازي مسيرهايي كه زندگي عاطفي فرد بالغ طي خواهد كرد، اثر نافذي ميگذارد.
نام نویسنده :ندا آسیم - کارشناس پرستاری
forum.iranblog.com