(پیتونک گلچینی از بهترین مطالب وب را در اختیارتان می گذارد) کپی برداری از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است

توجه

دوستان عزیز یک سالی هست که وبلاگ نویسی رو گذاشتم کنارازین به بعد میتونید مطالب خنده دار و جالب رو در فیس بوک من ببینید:www.facebook.com/Aran.Fadavi *برای ارسال نظر هایتان در زیر هر مطلب کادری با گزینه ی (ارسال یک نظر) وجود دارد . با کلیک کردن بر روی آن و پر کردن فرم مورد نظر، ما را در بهتر شدن یاری کنید.

*برای دیدن عکس هایی که دیده نمی شوند از Show picture استفاده کنید.

*برای دیدن صفحات بعدی از گزینه ی "پیام های قدیمی تر" در قسمت پایین صفحه استفاده کنید.

طبيعت‎، از آن من است‎!

روزي گوشه‎نشين سالخورده‎اي به قصر قدرتمندترين پادشاه دوران قديم دعوت شد. پادشاه پس از ديدن مرد ساده دل گفت‎: «من به تو مرد با ايمان حسادت مي‎كنم كه به زندگي با اندك مخارج راضي‎ هستي‎.»
 مرد فكري كرد و گفت‎: «عالي‎جناب من هم به زندگي شما غبطه مي‎خورم كه با اندك‎تر از زندگي‎ من آن را مي‎گذرانيد و رضايت داريد.» پادشاه كه آزرده خاطر شده بود گفت‎: «چطور جرأت مي‎كني‎ چنين حرفي بزني‎؟ مگر نمي‎بيني كه كل اين قلمرو، متعلق به من است‎؟» مرد لبخندزنان گفت‎: «دقيقاً به‎ همين دليل‎. چون نواي گوش نواز و روح نواز هستي از آن من است‎. رودخانه‎ها و كوه‎هاي كل جهان از آن‎ من است‎. ماه و خورشيد از آن من است‎، چون ايمان به خداوند عالم در قلب من لانه گزيده است‎. در صورتي كه عالي‎جناب‎، شما از همه اين مواهب بي‎بهره هستيد و فقط اين قلمرو را در اختيار داريد!»

rahezendegi.com


0 دیدگاه:

توجه:

برای دیدن صفحه ی بعد بر روی "پیام های قدیمی تر" کلیک کنید

--------------------------------