(پیتونک گلچینی از بهترین مطالب وب را در اختیارتان می گذارد) کپی برداری از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است

توجه

دوستان عزیز یک سالی هست که وبلاگ نویسی رو گذاشتم کنارازین به بعد میتونید مطالب خنده دار و جالب رو در فیس بوک من ببینید:www.facebook.com/Aran.Fadavi *برای ارسال نظر هایتان در زیر هر مطلب کادری با گزینه ی (ارسال یک نظر) وجود دارد . با کلیک کردن بر روی آن و پر کردن فرم مورد نظر، ما را در بهتر شدن یاری کنید.

*برای دیدن عکس هایی که دیده نمی شوند از Show picture استفاده کنید.

*برای دیدن صفحات بعدی از گزینه ی "پیام های قدیمی تر" در قسمت پایین صفحه استفاده کنید.

سرگذشت حضرت هود(ع)

محل سكونت عاد و خدایان آنها

از قرآن مى‏توان استفاده كرد كه محل سكونت <عاد» در احقاف بوده است. خداى متعال فرموده است: <وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ».(1) احقاف جمع حقف، به معناى شن و ماسه است، و قرآن جاى آن را مشخص نكرده است،ولى مورّخان براین عقیده‏اند كه مكان آنها بین یمن و عمان تا حضرموت و شِحر(2) بوده است.

قوم عاد شهرى را به نام <ارم»(3) بنا نهاد و این همان است كه در قرآن ازآن یاد شده است: <أَلَمْ تَرَ كَیْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إِرَمَ ذاتِ العِمادِ»(4).
باستان‏شناسان با حفارى‏هاى زیادى كه انجام داده‏اند، براین اعتقادند كه ارم همان كوه <رُم» است كه در حد فاصل 25 میلى شرق خلیج عقبه واقع شده و در كنار این كوه آثارى از زمان‏هاى گذشته و دور یافت شده است. طبق نقل واقعه‏نگاران، قوم عاد سه‏نوع بت را به نام‏هاى صداء، صمود و هباء مى‏پرستیدند.(5)
مطالبى كه گذشت، اشاره‏اى گذرا و فشرده در باره عاد بود كه جهت ورود به بحث درمورد ماجراى حضرت هود(ع) بایسته مى‏نمود.

حضرت هود(ع)-p30islamic.mihanblog.com
دعوت به حق

هود(ع) قوم خود را به پرستش خداى یگانه و ترك بت‏پرستى دعوت كرد؛ زیرا آن را تنها راه رهایى از عذاب قیامت مى‏دانست:
وَإِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(6)
و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. وى گفت: اى قوم، خدا را بپرستید و معبودى جز او ندارید، آیا پرهیزكار خواهید شد.

وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنِّى أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(7)

برادرت هود، پیامبر (عاد) را یاد كن كه قوم خود را در سرزمین احقاف ازكیفر خدا بیم داد و قبل و بعد از او نیز بیم دهندگانى بوده‏اند. او به قومش گفت: جز خدا را پرستش نكنید، چرا كه من از عذاب روز قیامت بر شما بیمناكم.
به‏علاوه، قوم عاد، بت‏ها را شریكان خدا مى‏دانستند كه در پیشگاه وى از آنها شفاعت كنند و هود(ع) بدان‏ها فرمود: <شما دروغ مى‏گویید، جز خداى یگانه كسى سزاوار پرستش نیست».
وَإِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(8)
و برادرشان هود را به سوى قوم (عاد) فرستادیم. وى گفت: اى قوم، خدا را پرستش نمایید و شما معبودى غیر از او ندارید [آنچه مى‏گویید] دروغ و ناصواب است.
این دعوت تا چه اندازه در قوم عاد مؤثر واقع شد؟ آنان هود(ع) را تحقیر كرده و او را بى‏مقدار شمردند و نسبت نادانى و سبك مغزى و دروغ به وى دادند، ولى هود(ع) با تأكید بر این‏كه فرستاده خداى جهانیان است و جز خیرخواهى آنان منظورى ندارد،این نسبت‏هاى ناروا را از خود نفى كرد:
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراكَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الكاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلكِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ * اُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(9)
آن گروه از قوم او كه كفر ورزیدند بدو گفتند: تو به نظر ما فردى نادان و دروغگو هستى، او گفت: اى قوم، من نادان نیستم، بلكه فرستاده‏اى از سوى خداى جهانیانم. دستورات پروردگارم را به شما مى‏رسانم و برایتان فردى خیرخواه و درستكارم.

یادآورى نعمت‏هاى خدا


هود(ع) دعوت خویش را پى گرفت و با یادآورى نعمت‏هاى خدا براى قوم خود، سعى كرد آنها را قانع ساخته و به راه راست باز گرداند؛ از این رو فرمود: <آیا براى شما شگفت‏آور است كه خداوند شما را با زبان فردى از میان خودتان ارشاد و راهنمایى كند تا شما را از عاقبتِ نافرجامى كه در اثر گمراهى‏تان در انتظار شماست، برحذر دارد؟ آیا به یاد نمى‏آورید كه خداوند پس از قوم نوح كه در اثر گناهانشان به هلاكت رسیدند، شما را وارثان زمین قرارداد و به شما نیروى جسمى بخشید و حاكمیت و قدرت داد. شما باید خدا را بر این نعمت شكر و سپاس گفته و بدو ایمان آورید، نه كفر بورزید. پند و اندرز من به شما این است كه لطف خدا را در باره خویش یادآور شوید تا به سعادتِ دنیا و آخرت نائل گردید:

أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِیُنْذِرَكُمْ وَاذكُرُوا إِذ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَكُمْ فِى الخَلْقِ بَسْطَةً فَاذكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛(10)
آیا تعجب كردید كه رسالتى از سوى خدا توسط فردى از خودتان بر شما وارد شود، تا از عذاب خدا بیمتان دهد. به یاد آرید زمانى را كه خداوند شما را پس از قوم نوح جانشین روى زمین قرار داد و قدرت شما را افزایش داد، بنابراین نعمت‏هاى خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید.
ولى قوم هود خدا را به خاطر نعمت‏هاى وى سپاس نگفتند، بلكه در لذایذ مادى غوطه‏ور شده و گرفتار تكبّر و خودبینى شدند، هود(ع) بدان‏ها گفت: چرا براى مباهات و بیهوده‏گرى بر هر بلندى، بنایى سربه فلك كشیده ساخته و مانند كسانى كه مى‏خواهند همیشه زنده بمانند، كاخ‏هایى در كمال شكوه و جلال بنا مى‏كنید و چون ستمگران بدرفتارى نموده و آن‏گاه كه خشمگین مى‏شوید، بر كسى رحم نمى‏كنید، همه این امور را چون مغروران با خشونت انجام مى‏دهید، از خدا بترسید و به دستورات او عمل كنید و از من كه براى هدایت شما آمده‏ام، اطاعت كنید. اى قوم از خدایى كه نعمت‏هاى فراوان، مانند فرزندان و احشام و باغ‏ها و نهرها به شما بخشیده، بپرهیزید و نعمت‏هاى او را با كفران و ناسپاسى و كبر و نخوت پاسخ ندهید؛ زیرا در این صورت عذاب خدا بر شما فرود خواهد آمد و شما را به هلاكت مى‏رساند:
أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ* وَتَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ * وَإِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبّارِینَ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ * وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(11)
آیا بر هر سرزمین بلندى كاخ بنا مى‏نهید تا به بازى‏هاى دنیوى سرگرم شوید و ساختمان‏هاى محكم مى‏سازید، به امید این‏كه همیشه زنده بمایند و آن‏گاه كه به ظلم و بیداد مى‏پردازید، در كمال قساوت و خشم رفتار مى‏كنید. از خدا بترسید و مرا اطاعت كنید، از خدایى كه شما را به آنچه خود مى‏دانید، قدرت وقوت بخشید، بیم داشته باشید و برایتان احشام و فرزندان و باغ‏ها و چشمه‏ساران عطا فرمود. من از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما بیمناكم.

مناقشه با بت‏پرستان


قبیله عاد تسلیم دعوت هود نشد و سران آن قبیله بر بت‏پرستى خود پافشارى كرده و خطاب به هود گفتند: تو برهانِ روشنى بر صحت آنچه ما را بدان فرامى‏خوانى نیاوردى، بنابراین ما دست از پرستش خدایان خود برنمى‏داریم و تو را راستگو نمى‏دانیم و تصوّر ما این است كه برخى از خدایان ما تو را آسیب رسانده‏اند، از این رو سخنان بیهوده بر زبان مى‏آورى.

هود، در پاسخ آنان گفت: به راستى و صداقتِ آنچه مى‏گویم خدا را گواه مى‏گیرم و شاهد باشید كه من از شرِّ كسى كه بدان پاى بندید، بیزارم. شما و خدایانتان همدست شوید و براى من توطئه كنید و اگر قادر هستید لحظه‏اى كیفرم را تأخیر نیندازید،من از توطئه شما ترس و واهمه‏اى ندارم؛ زیرا متكى به خدا هستم و امور من و شما و همه موجوداتِ زنده، به دست اوست و هر گونه بخواهد عمل مى‏كند، و كارهاى الهى به شیوه حق و عدالت جریان دارد. اگر از دعوتِ من سر برتافتید، این سرپیچى به زیان من نیست، چرا كه من آنچه را بدان مأمور بودم به شما ابلاغ كردم،خداوند مى‏تواند شما را به هلاكت رسانده و گروهى غیر از شما را روى كار آورد كه جایگزین شما در شهر و دیارتان باشند؛ زیرا پروردگار من بر هر چیزى قدرت و استیلا دارد:
قالُوا یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ وَما نَحْنُ بِتارِكِى آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِینَ * إنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىّ‏ءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ* مِنْ دُونِهِ فَكِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلىَ اللَّهِ رَبِّى وَرَبِّكُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ * فَإِنَ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْكُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّى قَوْماً غَیْرَكُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّى عَلى‏ كُلِّ شَى‏ءٍ حَفِیظٌ؛(12)
قوم هود گفتند: اى هود، تو دلیل و برهان براى ما نیاوردى و ما با گفته تو، دست از خدایانِ خود برنمى‏داریم و به تو نخواهیم گروید، برخى از خدایان ما تو را آسیب رسانده‏اند. وى گفت: خدا را گواه مى‏گیرم و شما نیز گواه باشید كه من از معبودهاى غیر خدا بیزارم. همه شما برایم توطئه كنید و مهلتم ندهید، من بر خداى خود و شما توكل كردم، خدایى كه هر موجودى در اختیار اوست، راه راست از آنِ خداوند است؛ اگر روگردان شوید، من آنچه را بدان مأمور بودم به شما رساندم و خداوند، دیگران را جایگزینِ شما خواهد گرداند، و زیانى هم به او نمى‏رسانید، پروردگارم بر هر چیزى قدرت دارد.
علاوه براین قوم عاد، هود(ع) را رنجیده خاطر كردند و با وجودِ دعوت و پند و اندرزهاى بسیار وى، دعوتش را رد كردند و دست از پرستش خدایانشان برنداشتند و به خدایى كه هود آنها را بدان فرا مى‏خواند، نگرویدند و او را به مبارزه طلبیدند تا تهدیدها و كیفرهایى را كه وعده داده بود، بر آنها وارد سازد این جا بود كه حضرت هود بدانان فرمود: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. در انتظار عذاب الهى باشید و من نیز در انتظار خواهم بود:
قالُوا أَجِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ ما كانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَكُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(13)
گفتند: آیا آمده‏اى به ما بگویى خداى یگانه را بپرستیم و از آنچه پدرانمان مى‏پرستیدند دست برداریم!؟ اگر راست مى‏گویى عذابى را كه برما وعده كردى برما بفرست. هود گفت: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. آیا شما در یك سلسله نام‏هایى كه خود و پدرانتان نام‏گذارى كردید، با من بحث و مناقشه مى‏كنید؟ خداوند هیچ گونه قدرتى به آنها نداده، بنابراین منتظر عذاب الهى باشید و من نیز با شما در انتظار خواهم بود.
در این آیه كریمه نیز ملاحظه مى‏كنیم كه قوم هود به خاطر تقلید كوركورانه از پدرانشان، به بردگى روحى دچار گشته بودند كه آزادى فكر و اندیشه را از آنها سلب كرده بود، چنان‏كه قدرت استدلال هود را مى‏بینیم، زمانى كه خدایانِ آنها را اسم‏هاى بى‏مسما خواند و گفت بیش از اسم چیز دیگرى نیستند؛ در این بت‏ها نشانى از خدایى‏گرى وجود نداشته و از قدرتى كه حتى خود را نگاه‏دارند، برخوردار نیستند.

دعوت به توبه


پس از آن‏كه هود(ع) قوم خود را هدایت و ارشاد نمود و آنها سربرتافتند، مدت سه سال باران از آنها قطع گردید و این خود هشدارى بود كه عذاب آنها نزدیك است. در همین فرصت نیز هود(ع) به پند و اندرز قوم خود مى‏پرداخت و بدان‏ها مى‏گفت: از خداى خود بخواهید كه گناهان گذشته شما را بیامرزد و با توبه كردن به سوى او بازگردید، اگر شما این كار را انجام دهید، خداوند بارانِ پى‏درپى برایتان خواهد فرستاد و نعمت‏هاى شما فراوان مى‏گردد، همان گونه كه بر قدرت و توان شما افزود. زنهار كه از دعوت من نافرمانى كنید و بر كفر و اعمال ناروا پافشارى و اصرار ورزید:

وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَیَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(14)
اى قوم، از خداى خویش آمرزش بخواهید و سپس به پیشگاه او توبه نمایید [در این صورت‏] بر شما باران رحمت فرو مى‏فرستد و قدرت شما را فزونى مى‏بخشد، و گردِ گناه نگردید.

رهایى مؤمنان و هلاكتِ كافران


پس از سه سال قطع باران بر قوم هود و پس از آن‏كه آنان رسالتِ پیامبر خود را انكار كرده و به كفر و سركشى خود ادامه دادند، فرمان خداوند تعلق گرفت كه بر آنها عذاب نازل شود و خداوند، هود(ع) و همراهان مؤمن او را از عذاب رهانید، و گنهكاران را به هلاكت رسانید:

وَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنّا وَنَجَّیْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِیظٍ؛(15)
و آن‏گاه كه فرمان ما صادر شد، هود و مؤمنین همراه وى را با لطف خویش نجات دادیم و آنها را از عذاب سخت رهانیدیم.
ولى قرآن چگونگى نجات هود(ع) را براى ما روشن نساخته است، برخى از مورخین مى‏گویند: نجات هود به این شكل بود كه وى پس از آن‏كه از پذیرش دعوت خود از ناحیه مردم مأیوس و ناامید گشت، از قوم خود كناره گرفت و به همراهى مؤمنانى كه با او بودند، رهسپار مكه شد و مدتى در آن‏جا زندگى كرد و سرانجام در همان‏جا از دنیا رفت و به خاك سپرده شد.(16)
خداى سبحان بادى بسیار شدید بر قوم عاد مسلط گرداند كه هفت شبانه‏روز پى‏در پى برآنان وزیدن گرفت و همان‏گونه كه درخت نخل میان تهى از ریشه كنده مى‏شود، بدن‏هاى آنان از جا كنده شده و بر زمین كوبیده مى‏شد و بدین سان به هلاكت رسیدند و بدن‏هایشان قطعه قطعه گردید و همگى نابود شدند و یكى هم از آنان باقى نماند، به گونه‏اى كه فرداى آن روز جز خانه‏هایشان چیزى دیده نمى‏شد. خداى متعال فرمود:
وَأَمّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ* سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَثَمانِیَةَ أَیّامٍ حُسُوماً فَتَرى‏ القَوْمَ فِیها صَرْعى‏ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ * فَهَلْ تَرى‏ لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ؛(17)
ولى عاد به وسیله بادى فوق‏العاده شدید كه آن را مدت هفت شب و هشت روز پى‏درپى برآنها مسلط گرداند، به هلاكت رسیدند. گویى آنها مدهوش بودند، مانند تنه‏هاى نخل خشكى كه روى زمین افتد. آیا كسى را از آنها زنده مى‏یابى؟
و نیز فرمود:
وَفِى عادٍ إِذا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ * ما تَذَرُ مِنْ شَى‏ءٍ أَتَت عَلَیْهِ إِلّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِیمِ؛(18)
و بر قوم عاد تند بادى هلاك‏كننده فرستادیم، آن باد بر هر چه مى‏وزید، آن را چون استخوان پوسیده قرار مى‏داد.

1- احقاف، (46) آیه 21.

2- شِحر، منطقه‏اى است در ساحل اقیانوس هند از سمت یمن.
3- ابن خلدون در تاریخ خود مى‏گوید: شهرى به نام ارم وجود نداشته بلكه افسانه است، ولى ارمى كه در قرآن از آن یاد شده است <ارم ذات العماد» نام قبیله‏اى است نه نام شهر.
4- فجر(89) آیات 6 - 7.
5- تاریخ طبرى، ج‏1.
6- اعراف(7) آیه 65.
7- احقاف(46) آیه 21.
8- هود(11) آیه 50.
9- اعراف(7) آیات 66 - 68.
10- اعراف(7) آیه 69.
11- شعراء(26) آیات 128 - 135.
12- هود(11) آیات 53 - 57.
13- اعراف (7) آیات 70 - 71.
14- هود(11) آیه 52.
15- هود(11) آیه 58.
16- به نقل از كتاب اخبار مكه نوشته ازرقى، ج‏1، ص‏30.
17- حاقه(69) آیات 6 - 8.
18- ذاریات(51) آیه 41.


0 دیدگاه:

توجه:

برای دیدن صفحه ی بعد بر روی "پیام های قدیمی تر" کلیک کنید

--------------------------------